از آنجایی که فیزیک کلاسیک قادر به توضیح رفتارهای مواد در مقیاس اتمی نبود، نظریه کوانتومی در اواسط دهه ۱۹۲۰ مطرح گردید. لذا به نظر بسیاری از فیزیکدانان، این نظریه بزرگترین تجدید نظر علمی از زمان آیزاک نیوتن است. گاهی روی کاغذ تفاوت این دو نظریه در حد اختلاف در چند ضریب ساده است، برای مثال روابط نسبیت خاص و عام تنها دستکاری جالبی در مفاهیم کلاسیک هستند، اما تفاوت آنها در دنیای واقعی همه را شگفت زده می‌کند تا جایی که آلبرت اینشتین با بخشی از آن تا پایان عمر خود سرسختانه مخالفت کرد.

با توجه به سطح کمال فیزیک کوانتومی در توضیح وقایع، انصاف نیست که استفاده از این علم فقط منحصر به فیزیک‌دان‌ها باشد. متأسفانه به دلیل چاپ کتاب‌های غیر علمی با عنوان فیزیک کوانتومی تصور عمومی از این نظریه به مسیری اشتباه کشیده شده. واقعیت این است که توضیح فیزیک کوانتومی بدون دانش عمیق از ریاضیات آماری و فیزیک غیر ممکن است و برای رفع این کج فهمی راهی جز توضیح ساده و روان تاریخ و راه حل‌های نظریه کوانتومی نیست.

نظریه کوانتومی رخدادهای مختلفی چون موضوع کوارک‌ها و گلوئون‌ها را صحیح توضیح می‌دهد اما باید پذیرفت که هنوز مشکلات بزرگی حل ناشده مانده است. درسی که تاریخ فیزیک کوانتومی به ما می‌آموزد این است که بیش از حد روی باور خود سرسختی نکنیم و بر «با دقت مشاهده کردن» تأکید کنیم.

پل دیراک نویسنده کتاب «اصول مکانیک کوانتومی» یکی از آثار برجسته قرن بیستم، نه تنها یکی از بزرگترین فیزیک‌دان‌های تاریخ علم بلکه الگوی فروتنی و آرامش است. به نظر من بهتر است مسیر دیراک را الگو قرار دهیم و فیزیک کوانتومی را تا جای ممکن خوب درک کنیم و آموزش دهیم.

در پایان به قول ریچارد فاینمن از دانشمندان نسل دوم نظریه کوانتومی: گمان می‌کنم با اطمینان بتوان گفت هیچ‌کس مکانیک کوانتومی را نمی‌فهمد.